من هم يک مخاطب خاص دارم
مخاطبم هر روز به من عشق ميورزد
او شبها قبل از خواب برايم قصه ميگويد
صبحها مرا با بوسه خود بيدار ميکند
روزي پنج بار صدايم ميکند تا با او عاشقانه سخن بگويم
او عاشق من است
اما
اما من گاهي دست رد به سينهي عشق او ميزنم
زماني ک صدايم ميکند تا با او سخن بگويم، به او اعتنايي ميکنم
کتابي پر از نامههاي عاشقانه به من داده و از من خواسته بخوانمش ولي من چيزي از آن نميدانم
شبها بدون توجه به او ميخوابم و صبحها بدون ياد او بيدار ميشوم
گاهي به عشقش خيانت ميکنم
اما او همچنان عاشق من است…….
خدا جون کاشي روزي بتونم با افتخار بگم عاشققققققتم
کمکم کن اوني بشم که لايق عشق تو باشد
درباره این سایت